ترجمه ی زندگی | ||
به نام خدای رحمن و رحیم
سلام
----------------
دیشب بعد از این که تقویت کننده شون رو بهشون دادم و آبشون دادم و سر و صورتشون رو تمیز کردم و شستم، یه کم هم باهاشون حرف زدم و انرژی مثبت بهشون دادم..
به خصوص با اون برگ بنفش ها (برگ بیدی؟ نمی دونم!) که هنوز کوچولو هستن و اگه حواسمونو ندیم ممکنه از دست برن حرف زدم و خواستم که زودی رشد کنن و قوی بشن.. به اون گلدون کوچیکتره ی پیچک هم قول دادم اگه همین طور خوب رشد کنه عید می ذارمش لب پنجره بالایی ه، که برگاش بریزه روی دیوار و توی چشم باشه.. برگای خشک پیچک بالایی ه رو هم درآوردم و یادم اومد که پارسال عید چقد کم برگ شده بود و نزدیک بود خشک بشه؛ لبخند زدم که رسیدگی ها جواب داده و الآن سرحال می بینمش.. از یوکاها هم تشکر کردم که اینقده خوب و سرحالن.. به خصوص از اونی که برگاش یه کم روشن تره و به نظرم باطراوت تر می یاد.. برگ زرد شده ی دیفن باخیا رو هم دراوردم و به اون بچه ای که کنارش دراومده خوش آمد گفتم.. سری هم به گل پرپینی ها زدم و یه کم درباره ی کم پشت بودنشون فکر کردم.. گفتم خب آخه می گن این تقویت کننده هه برای شما خیلی خوبه که.. شما هم که سبز و سرحالید خداروشکر، خب یه کم پرپشت هم بشید دیگه..
به اون ساقه ی باریک توی اون گلدون نسبتاً خالی ِ کوچیک که نمی دونم از کجا اومده هم گفتم زودتر بزرگ شو ببینم چی هستی! :)
و اون ساقه ی کوتاه بدون گیاه(!) که توی اون گلدون کناری ه ست رو تحسین کردم که اگرچه حتی دورشم خشک شده اما هنوز "اصل"ش سبزه و داره نفس می کشه..
الآن یادم اومد دیشب دیگه نشد سری به گلدونای توی حیاط بزنم، هنوزم نرفتم.. ایشالا فردا صبح :)
............
اعتراف می کنم هیچ وقت زیاد اهل گل و گیاه نبودم.. اما حس می کنم برام خوبه که یه کم باهاشون دوست تر بشم..
-----------------------
1) با جدیت تمام کنترل تی وی رو گرفته بودم سمت بخاری و نمی دونم انتظار داشتم چه اتفاقی بیفته واقعاً! زود باشید افتخار کنید بهم!
2) با این که ظهر هم نخوابیدم اما بازم مث شبای پیش خوابم نمی بره.. حتی من ِ همیشه جغد هم دیگه از شب چندان لذتی نمی برم.. خب وقتی توی یه حال و احوال عجیب هیشکی نیست و نمی دونی چه کار کنی و فقط هی همش زل می زنی به این ور و اون ور و مانیتور.. هوم..
3) حواستون هست توی همین 4 روز چند تا آپ داشتم؟؟ از من بعید نیست؟
4) چقدر دنیای مجازی کوچیکه وقتی به جز چند جا که انگشت شمار هم هستند و البته عزیز، دیگه حال بقیه شو نداشته باشی.. خداوکیلی این چند تا جا رو برامون حفظ کنید..
[ پنج شنبه 92/11/24 ] [ 1:0 صبح ] [ گویای خاموش ]
[ نظرات () ]
|
||
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |